سلام گل قشنگم ، آسمون یه رنگم / کاش بدونی عزیزم ، چقدر برات دلتنگم .
چشم به راه توام ، قفل شبم باز کن / ماه شبم شو دمی نغمه ی نو ساز کن / بوسه ی باران تو باش ، من عطش بی حساب / فاصله بردار ، باز عاشقی آغاز کن
بستن زلف رها سنگدلی می خواهد / دل شکستن به خدا سنگدلی می خواهد / چون دلت حال مرا دید نپرسید چرا / سنگ ماندن به خدا سنگدلی می خواهد .
دلم می سوزد از باغی که می خشکد ز بی آبی ، نه دیداری ، نه دلداری ، نه دستی بر سر یاری ، مرا آشفته می سازد چنین آشفته بازاری .
من اگر دفتر نفرین شده ی اندوهم / اگر از نسل گلی هرزه به روی کوهم / اگر از کل جهان وارث یک احساسم / تو همان آدمک چوبی پیمان شکنی که فقط لایق آتش زدنی .
کاش یادت نرود روی این نقطه ی پر رنگ بزرگ ، بین ناباوری آدم ها ، یک نفر میخواهد که به یادت باشد ، نکند کنج هیاهو بروم از یادت .
ایمان داشته باش که کمترین مهربانی از ضعیف ترین حافظه ها پاک نمی شود ، پس چگونه فراموش خواهی شد تو که پیشه ات مهربانی است ؟
بی تو ای شوق غزل آلوده ی شب های من / لحظه ای حتی دلم با من هم آوایی نداشت / آنقدر خوبی که در چشمان تو گم می شوم / کاش چشمان تو هم اینقدر زیبایی نداشت .
نازنینا امروز صدایت با صدایم ساز نیست / یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست / نازنینا امروز مخالف مینوازد تار تو / یا که من مست و خرابم یا که تارت تار نیست .
نازنینا امروز صدایت با صدایم ساز نیست / یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست / نازنینا امروز مخالف مینوازد تار تو / یا که من مست و خرابم یا که تارت تار نیست .